فرهاد خداویردی زاده

مدیرIT

طراح وب سایت وردپرسی

سئوکار وب سایت

برنامه نویس هوش مصنوعی و پردازش داده

طراحی با جنگو

فرهاد خداویردی زاده

مدیرIT

طراح وب سایت وردپرسی

سئوکار وب سایت

برنامه نویس هوش مصنوعی و پردازش داده

طراحی با جنگو

نوشته های بلاگ

صندوق اسرار

۱۴۰۳-۰۸-۲۵ داستان

صندوق اسرار

آراد امروز از سینا خواسته بود که چیزی جذاب‌تر به او یاد بدهد. سینا هم با لبخند گفت: «امروز می‌خوام بهت یاد بدم که چطور چیزها رو ذخیره کنی؛ مثل اینکه یه صندوق مخفی داشته باشی که هر چیزی رو بخوای توش بذاری!»

آراد با هیجان گفت: «جدی؟ یعنی توی برنامه‌نویسی هم می‌شه چیزها رو نگه داشت؟»

سینا سری تکان داد و گفت: «دقیقاً. توی برنامه‌نویسی به این صندوق‌ها می‌گیم **متغیر**. متغیرها جایی هستند که می‌تونی اطلاعاتت رو توشون ذخیره کنی، مثل اسمت، سن‌ات، یا هر چیزی که نیاز داری. اسم این متغیرها می‌تونه هر چیزی باشه که دوست داری، ولی بهتره معنی‌دار باشه.»

آراد با شگفتی به سینا نگاه کرد و گفت: «خب، بگو از کجا شروع کنیم؟»

سینا توضیح داد: «اول یه متغیر درست می‌کنیم و توش یه اطلاعات ذخیره می‌کنیم. مثلاً اسم خودت رو بهش بده. اسم متغیر رو می‌ذاریم `name`. تایپ کن:»

“`python

name = “Arad”

“`

آراد که با دقت تایپ می‌کرد، از سینا پرسید: «حالا چی شد؟»

سینا گفت: «الان یه متغیر به نام `name` داریم که توش اسم تو یعنی “Arad” ذخیره شده. می‌تونی هر وقت خواستی از این متغیر استفاده کنی. حالا بیا یه متغیر دیگه برای سن‌ات بسازیم. تایپ کن:»

“`python

age = 16

“`

آراد از این کار خوشش آمد. «پس حالا یه متغیر داریم که سن من رو توش ذخیره کردیم. بعدش چی؟»

سینا گفت: «بسیار عالی! حالا تو می‌تونی هر وقت بخوای این اطلاعات رو دوباره چاپ کنی یا حتی تغییر بدی. بیا با `print()` این اطلاعات رو نمایش بدیم. تایپ کن:»

“`python

print(“اسم:”, name)

print(“سن:”, age)

“`

آراد کد را اجرا کرد و صفحه این‌طور نمایش داده شد:

“`

اسم: Arad

سن: ۱۶

“`

لبخندی روی لب آراد نشست. این برایش شگفت‌انگیز بود؛ انگار که صندوق اسراری داشت که می‌توانست هر چیزی را داخلش بگذارد و هر وقت نیاز داشت، آن را بیرون بکشد. پرسید: «می‌تونیم چیزهای دیگه‌ای هم داخل متغیرها ذخیره کنیم؟»

سینا سری تکان داد و گفت: «بله، می‌تونی هر نوع اطلاعاتی رو ذخیره کنی. مثلاً اعداد، متن‌ها، یا حتی چیزهای پیچیده‌تر. هر متغیری که تعریف می‌کنی، مثل اینه که یه کاغذ چسب زده باشی روی صندوق و بهش گفته باشی اینجا قراره چه چیزی نگه داری.»

آراد با ذوق و اشتیاق گفت: «چه عالی! این صندوق اسرار می‌تونه خیلی به دردم بخوره. حالا دیگه هر وقت بخوام، اطلاعاتم رو دارم و می‌تونم ازشون استفاده کنم.»

آن شب، آراد به این فکر می‌کرد که دنیای برنامه‌نویسی چقدر شبیه دنیای واقعی است؛ جایی که می‌توانی چیزهای ارزشمندت را در صندوق‌های کوچک و بزرگ پنهان کنی و هر وقت نیاز داشتی، آن‌ها را دوباره به یاد بیاوری.